بیعت عبدالله بن عمر با حجاج بن یوسف ثقفی / حجت الاسلام عالی
بیعت عبدالله بن عمر با حجاج بن یوسف ثقفی
در این کلیپ کوتاه 3 دقیقه ای با ماجرای بیعت عبدالله بن عمر با حجاج بن یوسف ثقفی در کلام حجت الاسلام عالی آشنا شوید.
ماجرای بیعت عبدالله بن عمر با حجاج بن یوسف ثقفی
طفلی که در خانواده زبون بی مایه تربیت شده و پدر و مادر او از هر گونه سجایای مردی انسانی بی نصیب است در مقابل هر حادثه خود را می بازد و در مقابل لقمه ناچیز خود را می فروشد.
مانند عبدالله بن عمر روزی که حجاج بن یوسف مکه را فتح کرد و خانه خداوند را با منجنیق خراب نمود عبدالله بن زبیر را دهم جمادی الاخر بسال 37 هجری به دار زد مردم همه به وسیله او به عبدالملک دست بیعت دادند. عبدالله بن عمر با کمال زبونی و خواری پیش آمد و گفت مدتی بود آرزو داشتم به امیرالمؤمنین بیعت دهم امروز نصیبم شد دست خود را به من ده بیعت کنم . حجاج بن یوسف ثقفی نگاهی تند کرد و گفت : ای کذاب آنچه در بالای دار دیده ای تو را وادار کرده !
دست من به دیگران مشغول است بیا به پایم بیعت کن! عبدالله بن عمر با کمال ذلت از پای حجاج بن یوسف ثقفی بوسید.
ابن عمر در زندگی بسیار احتیاط می کرد و به همین دلیل در فتوا دادن نیز محتاط بود.1 منابع اهل سنت او را شخصیتی ضعیف 2 و ساده معرفی کردند 3 که از درگیری مردم با حکومت فراری بود و حتی اعتراض علیه حاکم فاجر را جایز نمی دانست. 4 و می گفت من در فتنه جنگ نمی کنم و پشت سر هر کس که پیروز شود نمازمی خوانم.5
گفته اند در قضیه حکمیت، ابوموسی اشعری خلافت عبدالله بن عمر را مطرح کرد ولی عمرو عاص گفت او صلاحیت حکومت را ندارد.6
پی نوشت ها :
- ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج ۳، ص۹۵۱.
- ابن قتیبة الدینوری، الإمامةوالسیاسة، ۱۴۱۰ق، ج ۱، ص۷۳.
- . ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج ۴، ص۶.
- ابن سعد، الطبقات الکبری،۱۴۱۰ق، ج ۴، ص۱۶۴.
- ابن سعد، الطبقات الکبری،۱۴۱۰ق، ج ۴، ص۱۳۳.
- نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۵۴۲.