معنای صحیح زمینه سازی ظهور – علیرضا پناهیان
معنای صحیح زمینه سازی ظهور دانلود
علیرضا پناهیان استاد حوزه و دانشگاه معتقد است: لازم نیست همه مسلمان بشوند تا ظهورامام زمان اتفاق بیفتد!
معنای صحیح زمینه سازی ظهور
زمینه سازی در لغت، به معنای به وجود آوردن مقدمات انجام دادن امری است (انوری، 1381: ج5، 3877) بر این اساس، زمینه سازی ظهور در نگاه اولیه، به معنای مقدمه چینی و آمادگی برای ظهور است. از این معنا، دو برداشت مختلف می توان داشت؛ این دو برداشت در عین نزدیکی به یکدیگر، دارای تفاوتی اساسی هستند که بیتوجهی به آن، ممکن است مانع دست یابی به تصویر درستی از این اصطلاح باشد.
مهیا بودن و آمادگی برای ظهور، نخستین برداشت است، بدون اینکه به تأثیرگذاری این آمادگی در ظهور معتقد باشیم؛ یعنی وقتی از زمینه سازی ظهور سخن میگوییم، مقصودمان آمادگی برای ظهور از نظر معرفتی، اخلاقی، رفتاری و مهیا بودن برای پذیرش امر معصوم است؛ بهگونهای که اگر امام ظهور نماید، از ناحیۀ افراد یا جامعۀ زمینهساز، هیچ خطر یا کاستی برای آن حضرت وجود نداشته باشد و زمینهسازان، پذیرای ولایت معصوم شوند.
در عین حال، در پسزمینۀ ذهنمان به این نکته توجه داریم که این آمادگی، هیچ نقشی در ظهور امام ندارد؛ مانند اینکه پدری همۀ لوازم موردنیاز نوزادی را که در راه دارد فراهم کرده و از همه جهت برای تولد او آماده شده است و یا مانند کشاورزی که زمین را شخم زده و مسطح کرده و بذر را پاشیده و منتظر بارش باران است. بیشک این کارها آمادگی است، اما این آمادگی در تولد فرزند و بارش باران کمترین تأثیری ندارد.
کسانی که از زمینهسازی سخن میگویند، ممکن است از زمینهسازی، چنین معنایی را اراده کرده باشند. البته به نظر میرسد، اگر از این معنا با واژۀ آمادگی تعبیر شود، مناسبتر از واژۀ زمینهسازی باشد؛ زیرا زمینهسازی به معنای مقدمهچینی و تهیۀ مقدمات است و با تهیه شدن مقدمات یک امر، تحقق آن نزدیکتر و در دسترستر خواهد بود. بنابراین به نظر میرسد واژۀ زمینهسازی، جایی به کار میرود که تحقق یک پدیده (زمینه) در تحقق پدیده دیگر (آنچه برایش زمینهسازی میشود) تأثیرگذار است.
آمادگی و ایجاد مقدمات ظهور، دومین برداشت است، با این ذهنیت که این آمادگی، در تحقق ظهور تأثیرگذار است و به تعجیل فرایند ظهور میانجامد. بنابراین وقتی کسی از زمینهسازی سخن میگوید، در صدد القای این معناست که زمینه سازی، انجام دادن رفتارها و رسیدن به ظرفیتهایی است که زمینه را برای ظهور مهیا میکند و تعجیل در ظهور را سبب میشود.
به تعبیر دیگر، وقتی از ضرورت زمینهسازی سخن میگوید، مقصودش ضرورت تلاش در مسیری است که در تحقق ظهور تأثیر میگذارد و آن را سرعت میدهد و اهمال در برابر آن، باعث تأخیر ظهور میشود.
تفکیک میان دو برداشت یادشده، از این جهت ضروری است که در مقام بحث، توجه داشته باشیم که منکران زمینهسازی، چه نوع تلقی از آن دارند و مثبتان آن، درصدد اثبات چه حدی از آن هستند.
از نکات پیش گفته، دو مسئله شکل می گیرد:
نخست این که اگر طرف داران زمینه سازی آمادگی و تهیۀ مقدمات را از این واژه اراده می کنند، آیا این معنا از روایات نیز استنباط می گردد؟ یعنی روایات نیز از ضرورت آمادگی و تهیه مقدمات ظهور سخن گفته اند؟ این مسئله طبق هر دو برداشت یاد شده از زمینه سازی قابل طرح است.
مسئلۀ دوم که تنها طبق برداشت دوم طرح شدنی است، این است که آیا اساساً انسانها در ظهور نقش دارند و میتوان ظهور را متأثر از عملکرد انسانها دانست؟