اخلاق مقصد دین اسلام – حجت الاسلام ماندگاری
اخلاق مقصد دین اسلام – حجت الاسلام ماندگاری دانلود
« اخلاق مقصد دین اسلام » عنوان سخنرانی کوتاه و دلنشین حجت الاسلام ماندگاری است که به مدت 12:53 دقیقه تقدیم حضور جویندگان طریق معرفت می شود.
نقش اخلاق در سیره عملی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله)
یکی از شاخصه های پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) با انسان ها بود، این خلق نیکوتا بدان حدی بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به سزایی داشت:
1- اخلاق پیامبر (صلی الله علیه و اله)
2- شمشیر و مجاهدات حضرت علی (علیه السلام)
3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (صلی الله علیه و اله) در پیشرفت اسلام و جذب دل ها تصریح شده است، آن جا که میخوانیم:
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر;
ای رسول ما! به خاطر لطف و رحمتی که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان گشته ای، و اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از دور تو پراکنده می شدند، پس آن ها را ببخش، و برای آن ها طلب آمرزش کن، و درکارها با آن ها مشورت فرما.»
از این آیه استفاده می شود که: 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهی است، کسانی که نرمش ندارند،از این موهبت الهی محرومند;
2- افراد سنگ دل و سخت گیر نمی توانند مردم داری کنند، و به جذب نیروهای انسانی بپردازند;
3- رهبری و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است;
4- باید دست شکست خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است);
5- مشورت با مردم از خصلت های نیک و پیوند دهنده است که موجب انسجام می گردد.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) علاوه بر این که ارزش های اخلاقی را بسیار ارج می نهاد، خود در سیره عملی اش مجسمه فضایل اخلاقی و ارزش های والای انسانی بود، او در همه ابعاد زندگی با چهره ای شادان و کلامی دلاویز با حوادث برخورد می کرد.
به عنوان مثال، در تاریخ آمده است:در سال نهم هجرت هنگامی که قبیله سرکش طی بر اثر حمله قهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند، عدی بن حاتم که از سرشناسان این قبیله بود به شام گریخت، ولی خواهر او که « سفانه » نام داشت به اسارت سپاه اسلام درآمد.
سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را در نزدیک در مسجد در خانه ای جای دادند، روزی رسول خدا (صلی الله علیه و اله) از آن اسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت:
«یامحمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلی عنی، و لا تشمت بی احیاء العرب، فان ابی کان یفک العانی، و یحفظ الجار، و یطعم الطعام، و یفشی السلام، و یعین علی نوائب الدهر;
ای محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدی) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانی مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویی قبیله های عرب ها را از من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگان را آزاد می ساخت، از همسایگان نگهبانی می نمود، و به مردم غذامی رسانید، و آشکارا سلام می کرد، و در حوادث تلخ روزگار، مردم را یاری می نمود.»
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) که به ارزش های اخلاقی، احترام شایان می نمود، به سفانه فرمود:
«یا جاریة هذه صفة المؤمنین حقا، لو کان ابوک مسلما لترحمناعلیه;
ای دختر! این ویژگی هایی که برشمردی، از صفات مؤمنان راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت قرار می دادیم.»
آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و اله) به مسؤولین امر فرمود:«خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق; این دختر را به پاس احترامی که پدرش به ارزش های اخلاقی می نمود، آزاد سازید.»
آن گاه پیامبر (صلی الله علیه و اله) لباس نو به او پوشانید، و هزینه سفر به شام را در اختیار او گذاشت، و او را همراه افراد مورد اطمینان به شام نزد برادرش رهسپار کرد.