محاسبه اعمال – آیت الله تحریری
هر شب به حساب خود رسیدگی کن
راه غلبه بر نفس، محاسبه است. بعضی اولیای خدا یک دفتری همراه خود داشتند و هر کاری که میکردند مینوشتند، در آخر روز هم، حساب کارهای خود را میکردند که ما در این روز چه کردیم، چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نمودیم، چه مقدار سرپیچی و نافرمانی کردیم.
امام موسی کاظم(علیه السلام) فرمودند: «لیس منّا من لم یحاسب نفسه فی کلّ یومٍ فإن عمل خیراً استزاداللّه منه و حمداللّه علیه و إن عمل شرّاً استغفراللّه منه و تاب إلیه» (بحارالأنوار، 67/72)
از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد؛ پس اگر کار خوبی انجام داده بود خدا را شکر کند و از خدا بخواهد که آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر کار بدی انجام داده بود، استغفار و توبه نماید.
حضرت رسولاکرم(ص) فرمودند: « لا یکون العبد مؤمناً حتّی یحاسب نفسه أشدّ من محاسبة الشّریک شریکه و السّید عبده» (بحارالأنوار، 67/72)
انسان مؤمن نخواهد بود، تا اینکه به حساب نفسش برسد؛ شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بندهاش.
امام صادق(علیه السلام) نیز فرمودند: «القلب حرماللّه فلا تسکن حرماللّه غیراللّه» (بحارالأنوار، 67/25) (جامعالاخبار 518) قلب، حرم خداوند متعال است، پس در حرم او غیر او را ساکن نکن. گاهی هواپیما برای فرود آمدن به طرف فرودگاه میآید، ولی به خلبان پیغام میدهند به علت شلوغ بودن و فرود هواپیماهای زیادی در فرودگاه، فعلاً فرود آمدن ممکن نیست. شب قدر هم، ملائکه بر قلب ما نازل میشوند، لکن جای خالی برای فرود آمدن پیدا نمیکنند! (زیرا قلب ما پر از محبت دنیا، خانه، ماشین، پست و مقام، پول و ثروت و حب معروفیت و مشهوریت و … است) لذا بر میگردند.
قلب خودت را از غیر خدا خالی کن تا نور خدا و ملائکه خدا بر قلب تو نازل شود. شخصی به حضرت امیرمؤمنان علی(ع) عرض کرد: شما چگونه به این مقام رسیدید؟ حضرت فرمودند: جلوی در خانه دل نشستم و غیر خدا را راه ندادم.
در کندوی زنبورها همیشه چند زنبور ایستادهاند و اگر اجنبی یا زنبوری که روی گل های بدبو نشسته، بخواهد داخل شود، جلوی او را میگیرند و نمیگذارند داخل شود، ما هم باید از این زنبورها یاد بگیریم.
وقتی به حضرت مریم(ع)خطاب شد: « هزّی إلیک بجذع النّخلة تساقط علیک رطباً جنیا» (مریم 25) درخت را حرکت بده تا خرمای تازه از آن بریزد و بخوری. در این هنگام حضرت مریم(علیه السلام)سؤال کرد که: خدایا! قبلا خودت روزی مرا در محراب حاضر میکردی، حالا میگویی درخت را تکان بده؟ خطاب آمد: قبلا بچه نداشتی تمام افکارت پیش ما بود لذا ما هم تمام حوایج و خواستههای تو را میدادیم، ولی الآن گوشهای از دلت متوجه این فرزندت شده است، لذا ما هم به همان اندازه که دلت از یاد ما جدا شده، گفتیم درخت را تکان بده تا خرما بریزد و از آن بخوری؛ (تفسیر اثنیعشر 8/169).
طلبه باید علاوه بر درس، اهل نوافل، مستحبات و تعقیبات نماز باشد. استاد ما حضرت آیةاللّه حاج شیخ علیاکبر برهان(ره) میفرمودند: انسان باید عبادات مستحبی را در طول سال حداقل یکبار هم شده نوبر کند و (بچشد)، مثل میوهای که انسان هر سال نوبر میکند.
وقتی که نماز اول ماه میخوانی، مفاتیح را بردار و مناسبتها و اعمال آن ماه را هم ببین و عمل کن. قرآن و مفاتیح نباید از کنار سجاده شما دور باشد. سحرها هم بعد از نماز صبح و شبها قبل از خواب حداقل یک صفحه قرآن تلاوت کن. زیارت و دعای هر روز را بخوان، بعد از نمازها تعقیبات وارده در مفاتیح الجنان را بخوان.
حاج میرزا علی هستهای میفرمود: آقایان! بادبادک بدون دنباله بالا نمیرود. البته مقدسی طلبه نباید به حدی زیاد باشد که به درس لطمه بزند. شیخ انصاری(ره) ، بعد از نماز صبح مقداری تعقیب میخواندند، بعد شعر سیوطی حفظ میکردند و زیاد مقدس نبودند که مثلاً تا طلوع آفتاب تعقیب بخوانند. مقدسی طلبه باید متوسط باشد، اینطور نباشد که اصلاً تعقیبات نماز یا نماز شب و اعمال مستحبی را نخواند و یا اینکه تمام اوقات خود را به اینگونه اعمال بگذارد؛ یا وقتی به قم میرود به مسجد جمکران نرود و این طورهم نباشد در ایام درسی، کلاس و درس و بحث خود را تعطیل و مثلاً عازم قم و جمکران و یا دیگر عتبات عالیات شود.
طلبه باید سنگین و با وقار باشد، خصوصاً اگر ملبس باشد، نباید اعمال و گفتاری سبک داشته باشد؛ همواره دقت کند که زیاد مزاح نکند، زیاد نخندد، یا کاری نکند که در چشم مردم کوچک جلوه کند، بلکه وقار خود را همواره حفظ کند.
حضرت رسولاکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «ینبغی للعالم ان یکون قلیل الضحک، کثیر البکاء، لا یمازح، و لا یصاحب، و لا یجادل، ان تکلّم، تکلم بحقٍّ، و ان صمت، صمت عن الباطل، و ان دخل، دخل برفقٍ، و ان خرج، خرج بحلمٍ» (کنز العمال، حدیث 29289).
سزاوار است که عالم، کمخنده باشد و زیاد گریه کند، شوخی نکند، داد و فریاد نکند، ستیزه ننماید، مجادله و نزاع نکند، اگر صحبت کرد حق بگوید و اکر سکوت کرد از باطل سکوت کند، اگر داخل بحث شد با ملایمت وارد شود و اگر از بحث کنار کشید با صبر و بردباری کنار بکشد. خلاصه اینکه روحانی باید وقار داشته باشد.
یک روحانی کاروان در سفر حج وسط اتوبوس ایستاده بود و دم به دم لعنت میداد و بالا و پایین میپرید، در حالی که راننده هم از برادران اهل سنّت بود، این روحانی که نه مکان را درک میکند و نه زمان را میسنجد و حتی در جایی که کشور سنّینشین است، حرمت آنها را حفظ نکند و یا تقیه ننماید، اینگونه افراد نهتنها به اسلام خدمت نمیکنند، بلکه باعث تضعیف اسلام و مذهب تشیع هستند؛ در حالی که همواره باید عظمت این لباس و عظمت اسلام را حفظ کرد.